مشکوک - قمه زنی ، سنت یا بدعت ؟
u مشکوک - قمه زنی ، سنت یا بدعت ؟

داوود در دعاهای خود می گفت : «بارالها !من دوستی تو و دوستی آن که دوستت دارد و کرداری که مرا به دوستی ات می رساند، از تو درخواست می کنم . بارالها !دوستی ات را نزدم محبوب تر از خودم، خانواده ام و آب خُنکْ قرار ده» . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

سه شنبه 03 بهمن 30

:: RSS 

:: خانه

:: مدیریت وبلاگ

:: پست الکترونیک

:: شناسنامه

:: کل بازدیدها: 4875

:: بازدیدهای امروز :4

:: بازدیدهای دیروز :1

vدرباره خودم

مشکوک - قمه زنی ، سنت یا بدعت ؟

گلستانه
هیچکس

vلوگوی وبلاگ

مشکوک - قمه زنی ، سنت یا بدعت ؟

vاشتراک در خبرنامه

 

vفهرست موضوعی یادداشت ها

خرافات ـ سنت های جعلی (بدعت) ـ انحراف در دین[10] .

vمطالب قبلی

خرافه گرایی و بدعت در عزاداری

vجستجو در وبلاگ

! مشکوک

پنج شنبه 85/10/28 :: ساعت 4:49 عصر

 
مشکوک
 
سلام
 
می دانید چرا قمه می زنند ؟
 
می گویند به یاد حضرت زینب
 
که با دیدن سر برادر خود بر سر نیزه ، 
 
سرشان را به محمل کوبیدند و از سرشان خون آمد !
 
ولی من می گویم :
 
اصلا این داستان نمی تواند صحت داشته باشد .
 
زیرا :
 
نخست اینکه سندش ضعیف است .
 
دوم آنکه حضرت زینب که در میان چکاچک شمشیرها ،
 
عزیزان خود را و به ویژه امام زمان خود را ، 
 
برادر عزیز خود را ،
 
سرور و سردار خود را
 
در حال کشته شدن می دید و کاری از دستش بر نمی آمد 
 
چنین واکنشی از خود نشان نداد .
 
چرا ؟
 
 به حکم مسؤلیتی که بر دوش خود احساس می کرد !
 
به فرمان امام خود !
 
و به تشخیص عقلی خود
 
(فراموش نکنیم که زینب را عقیله بنی هاشم می نامیدند .
 
یعنی خردمند بانوی بنی هاشم )
 
که هدف بزرگتر و مهمتری را در برابر خویش می دید !
 
آنجا به این خوبی توانست بر احساسات خود مسلط شود
 
و هیچ رفتاری که دشمن را شاد کند از خود بروز ندهد !
 
چگونه در میانه راه
 
که طبعا کمی آرامتر شده و آبها از آسیاب افتاده ،
 
چنین کرده باشد ؟
 
سوم اینکه او در مجلس یزید ،
 
در برابر سرزنش دشمن ِسلطه یافته
 
و سرخوش از باده پیروزی ،
 
با صدای بلند
 
آگاهانه و صادقانه
 
فریاد زد ما رأیت إلا جمیلا (جز زیبایی ، هیچ ندیدم ).
 
این زن ، با این دید بلند و بینش ژرف ،
 
چگونه می تواند کاری همانند
 
یک مصیبت زده بیچاره
 
کرده باشد ؟!!!
 
خیر امکان ندارد .
 
مگر اینکه او را مثل خودمان ،
 
متظاهر و دروغگو
 
بپنداریم .
 
 
در واقع با این ادعا ، آن حضرت را کوچک کرده ایم .
 
 

¤نویسنده: گلستانه

? نوشته های دیگران